آسا آکیرا در شیفت شب در بیمارستان کار می کند. وقتی او سیگار بعد از خودارضایی را در کمد جارو نمی کشد، می توان او را در حال گرفتن بیماران و خوردن دیگران پیدا کرد. اما امشب، یک بیمار جدید وجود دارد که آسا را در ذهن دارد. نام او رامون است و مانند چکش آویزان است. کافی است بگوییم، آسا مطمئن خواهد شد که تمام توجهی را که سزاوارش است، به خود لز سکی جلب خواهد کرد.