توضیحات: آنا، همسر آبنوس کوچولوی شیرین، با شکیبایی منتظر معشوق استخدام شده اش ایشا است داستانهای لزبین که با شوهرش قرارداد بسته است. او همه می خندد زیرا اسباب بازی های نوزاد جدیدش همیشه فکر می کنند این برای آنهاست در حالی که در واقع همه سرگرمی برای آنا است، زیرا او کسی است که به آنها می گوید چگونه او را در هر مرحله راضی کنند. آنا به سرعت داخل شورتش میرود تا آیزیا طعم خوبی از بیدمشک شیریناش را ببلعد، قبل از اینکه هر اینچ از خروس بزرگ سیاهاش را ببلعد و مطمئن شود که به همان سختی است که میتواند برای بدنی پر از تقدیر به بیدمشک داغش بکوبد.