توضیحات: فریا پارکر مدتی است که با الکس کول قرار می گیرد. فریا می داند که الکس ازدواج کرده لزبین دختران زیبا است، که در بهترین حالت یک راز بد است. وقتی شوهر الکس سر کار نیست، دخترها همیشه دور هم جمع میشوند، اگرچه فریا فکر میکرد که آیا او میتواند از پس آن بربیاید. او به هیچ وجه اهمیتی نمی دهد، زیرا الکس وقتی فقط آن دو هستند بسیار سرگرم کننده است، اما امروز روزی است که همه چیز تغییر خواهد کرد. الکس در اتاق نشیمن با یک بوس با فریا ملاقات می کند، اما وقتی همه چیز داغ و سنگین شد، او به آنها پیشنهاد می کند که همه چیز را عوض کنند و در اتاق غذاخوری مشغول شوند. فریا می خواهد دلیل آن را بداند و الکس در نهایت راز کوچک خود را اعتراف می کند. الکس با ادعای اینکه ممکن است شوهرش در مورد فریا بداند، اما الکس میخواهد او را بیشتر نگه دارد، اعتراف میکند که میخواهد شوهرش به اتاق غذاخوری بیاید و احساس گرمی کند، مثل اینکه چیزی را از دست داده است. این همه تشویقی است که فریا به آن نیاز دارد. او الکس را بوسید و او را روی میز هل داد و سپس دامن کوتاه الکس را بلند کرد تا او این کار را انجام دهد.