توضیحات: میس نیمفو یک سنبل الطیب جوان، آتشین، سر قرمز، با پوست سفید شیری و بدنی بلند و باریک است. وقتی یک دست‌کار او را فیلم لز هات می‌گیرد که به او نگاه می‌کند، کارش را متوقف می‌کند و در عوض تصمیم می‌گیرد او را میخکوب کند. پس از چند بوسیدن خشن، نوازش، و تب زدن با انگشت، که او را به ناله، سعادت آسمان هفتم می‌فرستد، به زانو در می‌آید و مردانگی عظیم او را با حرص، حرص و طمع می‌مکد و به صمیمیت قسم می‌خورد. چهره لعنتی مصمم به او او را روی تخت دراز می کشد، در حالی که قوزک پاهایش را گرفته است، در حالی که او با وجد ناله می کند و ناله می کند و با ولع طاس و غار آرزوهای از بین رفته اش را می لیسد. سپس او به طرز وحشیانه ای شخم فولادی خود را در لانه گرسنه او شخم می زند، در هرالدیکی، در حالی که او ناله می کند و فریاد می زند، در شادی دلخراش. سپس، مانند یک شوالیه در دربی، با ناله و فریاد، با لذتی شهوت‌آمیز، با سرعتی دیوانه‌وار بر اسباب بازی دختر گاوچران قدرتمند خود سوار می‌شود و به سمت الیزیای چرند می‌رود. او با انتقال آن به سگ، به طرز وحشیانه ای شمشیر خوک را در ساعت کوبید.