توضیحات: خوان لوکو و خواهر خواندهاش، جسی سنت، اتفاقی افتاده است. متأسفانه برای خوان، جسی تصمیم گرفت این کار را نکند. وقتی او از آلت تناسلی برادرش بالا رفت، به او گفت که برایش مهم نیست که او توپهای آبی داشته باشد. خوان میگوید که به نامادریاش، ورا کینگ، میگوید و اگر طرف او را نگیرد، او نیز با او رابطه جنسی خواهد داشت. جسی میداند که تنها فرصتش این است که ابتدا به مادرش برسد، و جسی در روز مادر، وقتی کارت ورا و صبحانه را در رختخواب میآورد، فرصتش را پیدا میکند. درست زمانی که جسی روی سینه ورا آب می ریزد و او را پاک می کنند، خوان با یک هدیه از خودش می آید: یک ماساژور پشت. جسی نمی تواند باور کند خوان تا این حد تلاش کرده تا از او لزبین حشری پیشی بگیرد، که منجر به مشاجره خواهر و برادرها در مورد اینکه چه کسی می تواند اول از ویبراتورهای ورا استفاده کند، می شود. در غوغا، هیچ یک از آنها متوجه نشدند که ویبراتور در نهایت روی توات ورا بیش از حد وزوز کرده است. او قصد ندارد سرگرمی را متوقف کند تا زمانی که دعوا شروع به سر و صدای او کند. در آن نقطه،