کنزی مدیسون با برادر یکی از لزبین ایرانیان دوستانش استخر بازی می کند
.
کنزی مدیسون با برادر یکی از لزبین ایرانیان دوستانش استخر بازی می کند
توضیحات: کنزی مدیسون منتظر دوستش است که برادر دوستش، ون، وارد می شود. او پیشنهاد میکند که برای کمک به گذراندن وقت، استخر بازی کنند، اما لزبین ایرانیان کنزی ایده بهتری دارد. او یک بازی کوچک استخر را پیشنهاد می کند. کنزی در نهایت بازنده می شود، اما او اهمیتی نمی دهد، زیرا به او فرصتی می دهد تا کالا را قبل از نشان دادن آن به وان نشان دهد.