توضیحات: پرنسس آدارا از دعوا با دوست پسرش خسته شده است. وقتی پس از بیرون رفتن دوست پسرش خودش را تنها می بیند، با دوستش آلیسا ریس تماس می گیرد تا بیاید. آلیسا برای تسلی دادن شاهزاده خانم در حال حاضر حضور دارد. دخترها هنگام گپ زدن، دختر های لزبین آنها را در آغوش می گیرند و سپس روی مبل استراحت می کنند. امیرا در پایان اعتراف می کند که دلیل جدا نشدن او از دوست پسرش این بوده است که هر روز به رابطه جنسی نیاز داشته است. آلیسا به امیره می گوید که اگر تنها مشکل همین است، برو و یارو را رها کن. او می‌آید و مطمئن می‌شود که شاهزاده خانم شما هر روز یک جفت دارد. مشکل حل شده است! آلیسا شروع به درآوردن جوراب های شاهزاده خانم و ماساژ دادن پاهای شاهزاده خانم می کند. پرنسس دراز می کشد و زیر لمس بهترین دوستش آرام می گیرد و چشمانش را می بندد. آلیسا در حال حرکت به سمت شمال، یک تی شرت شاهزاده خانم را بالا می کشد تا سینه های آبدار کوچک و نوک سینه های سفت و زیبا پیدا کند. او از آن لپه‌های کوچک تغذیه می‌کند، و این باعث خوشحالی یک شاهزاده خانم پایین‌تر است. شما یک هلی کوپتر کوچک و شاد پیدا می کنید که راه سعادت را نشان می دهد.