توضیحات: بیل بیلی با سردرد شدید از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که نیکول آنیستون از او مراقبت می کند. اگرچه او ادعا می کند که دوست دختر او است، او او را به یاد نمی آورد، اما حس شوم او از عذاب مانع از خیس شدن سکس لز مادر دختر آلت تناسلی اش نمی شود.