توضیحات: روز شکرگزاری زمان شادی برای هر خانواده نیست. برای ریگان فاکس، پسرخواندهاش کایل میسون و دختر خواندهاش کیارا کول، این یک نوع سختی است. خانواده کوچک در حال خوردن دسر هستند، اما کایل فقط پای خود را برمیدارد و کیارا پشت تلفن او است. ریگان سعی میکند با پرسیدن اینکه بچهها برای چه چیزی از آنها تشکر میکنند، روحیه را کمتر کند، اما کایل بلافاصله برمیگردد و به او میگوید که سینه همسرش را به او میگوید. کیارا نمی تواند باور کند کایل چنین چیزی بگوید، اما ریگان سعی می لزبین داغ کند صلح را حفظ کند. سپس کایل بلند می شود و می رود تا مقداری کانولی بیاورد، با این شوخی که آلت تناسلی او روی بشقاب است به عنوان یکی از گزینه ها. کیارا بدون نگاه او را می گیرد. ناامید شده است، اما به اندازهای که به دست میآورد، میپرد، روی میز میپرد و پسرش را با چشمک میزند و از کایل میپرسد که بعداً چه میخواهد، به طوری که وقتی ریگان متوجه میشود کایل زیادهروی کرده، کایل او را به فرزند خواندهاش چسبانده است. خواهر ریگان متوجه میشود که باید جلوی آنها را بگیرد، اما رک و پوست کنده، پس از دیدن آنچه پسر خواندهاش دارد چمدان میبرد، شروع به انجام این کار کرد.