"توضیحات: چند ماه گذشته لز مادر با دختر یک سفر برای کایلی راکت بوده است. او همیشه با ناپدری‌اش، چارلز درا، رابطه خوبی داشت، اما اکنون مادر چارلز و کایلی از هم جدا شده است. کایلی همچنان می خواست پیش چارلز بماند و یک روز صبح او را پشت میز آشپزخانه نشاند و به او اطمینان داد که می تواند. چارلز در ادامه می گوید که امیدوار است این موضوع چندان عجیب نباشد که او قبلاً به سراغ دوست دختر جدیدش، لیو ریومپد رفته است. کایلی به چارلز اطمینان داد که با لیو حالش خوب است، اما نمی‌داند چقدر عالی است که او با اضافه شدن جدید به زندگی‌اش خوب است. روز بعد، کایلی در اتاق نشیمن می‌گذرد که لیو به او روی مبل می‌پیوندد. دخترها شروع به چت می کنند و به زودی مشخص می شود که کایلی چیزی برای لیو دارد. او یخ را می شکند و از لیو می پرسد که ناپدری اش چگونه است، سپس به تمجید از الاغ لیو می پردازد و حتی یک سیلی سبک به او می زند. سپس لیو با گفتن به کایلی که سینه های بزرگی دارد تعریف می کند که البته کایلی او را دعوت می کند تا آنها را لمس کند. یک چیز؛"