توضیحات: الیزا ایبارا چیزی برای افراد مسن دارد که پس از اطلاع از اینکه همدم کایل عاشق او شده است به برادرش کایل میسون اعتراف می کند. کایل متوجه می شود که الیزا ممکن است با دوست پسرش نباشد، اما او قطعا پدرش را دوست دارد. این اطلاعات واقعا کایل را تکان می دهد، او به الیزا می گوید که پدرش یک احمق کامل است و ممکن است لباس خرگوش عید پاک بپوشد. به هر دو صورت، اما الیسا اکنون متوجه می شود که گفته است که واقعاً می خواهد شوهرش را لعنت کند. او تصمیم می گیرد لباسی بپوشد که در آن از علف های یک سبد عید پاک استفاده می کند تا فقط سینه ها و فرج خود را بپوشاند. کایل می بیند که الیزا چه کار می کند و برای رضایت آلت تناسلی خود از طریق قدم هایش نقشه ای برای خودش در نظر می گیرد و پس از پوشیدن لباس خرگوش که پدرش قصد دارد بپوشد، کایل به داخل آشپزخانه ای که الیزا در آن منتظر سکس لز الکسیس است سرگردان می شود. با فرض این موضوع برای الیزا روشن می شود که هر چه خرگوش ببیند حق اوست. او از روی چمن های عید پاک روی زانوهایش لیز خورد و میله فولادی کایل را بین برآمدگی هایش گرفت.