توضیحات: هیلی اسپیدز و بیافاف فریا پارکر در اتاق هیلی نشستهاند و درباره پسرها صحبت میکنند. در نهایت، صحبت به این میشود که چگونه هیلی به طور تصادفی آلت تناسلی شوهرش را دید و چقدر زیبا بود. فریا هم می خواهد او را ببیند. آنها نمی دانند که برادر هیلی، تایلر نیکسون، در حالی که فریا توصیف می کند که با ناپدری هیلی چه خواهد کرد، به آنها گوش می دهد. فریا با ژست گرفتن از هیلی، توضیح می دهد که چگونه ناپدری داغ خود را اغوا می کند. در نهایت، او از هیلی می خواهد که تایید کند که ناپدری او ممکن است اکنون در حمام باشد. وقتی هیلی قبول کرد که او هست، فریا میگوید که اگر هیلی منظور او را بداند، واقعاً باید ادرار داستان های لزبین کند، و حالا که تایلر همه اینها را شنیده است، قبل از اینکه دخترها ببینند که او در حال استراق سمع است پرواز میکند. او از پدرش میپرسد که آیا اکنون میتواند دوش بگیرد، که او را در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میدهد که دخترها به سمت او میروند. فریا جلو می آید و می پرسد که آیا می تواند آلت تناسلی شوهر هیلی را ببیند؟ تایلر تمام تلاش خود را می کند تا خود را شبیه او کند.