"توضیحات: وینتر جید تقریباً تا زمانی که با هم زندگی می کنند، هم اتاقی خود، دیمون دایس را تحت فشار قرار داده است. تا به حال، دیمون یک دوست دختر داشت و وینتر خیلی به آن احترام می گذاشت. از آنجایی که دیمون به تازگی مجرد است، وینتر آن را بازی منصفانه می داند. او کاملاً نمی داند که چگونه می خواهد پایش را با دیمون وارد در کند، اما وقتی او در را می زند، فرصتی غیرمنتظره به او می دهد تا از او بپرسد که آیا لباسی دارد که بتواند در دستگاه بیندازد یا خیر. مامان لزبین لباسهایی که دیمون میتواند به لباسش اضافه کند، وینتر منتظر میماند تا پشتش را بچرخاند تا آن را بگیرد. وقتی دیمون نگاه نمیکند، وینتر به سرعت پیراهنش را کنده تا به لباسهای دیمون اضافه کند. او کمی تعجب کرد، اما زمستان در این مرحله مقصر است. دیمون در برابر یک بوسه بسیار مبدل، محکم روی جسد هاردونش سر خورد. پس از اینکه دیمون به بیرون می پرد، وینتر در مقابل هم اتاقی خود زانو می زند و شروع به مکیدن می کند. او هست؛"