توضیحات: اسکارلت، پرستار بچه شیرین، با دیدن دوست پسرش جیک که بدون اعلام قبلی در محل کارش حاضر می شود، شگفت زده می شود و فکر می کند که این ایده بدی است که او برای مدتی به آنجا بیاید. اما با جذابیتش، او دقیقاً همان جایی است که میخواهد سكس لزبين وحشي باشد و اسکارلت را متقاعد میکند که روی زانوهایش بیفتد و خروسش را خیلی سریع بمکد. حالا در گرما، او از لیسیدن صورتش لذت میبرد و وقتی تخت را پیدا میکنند، خیس میشود و ارگاسم یکی یکی میآید، در حالی که جیک بیدمشک کوچک خیسش را بازی میکند و تمام تقدیر را روی گل داغش میریزد.