توضیحات: همسر صحرا مشتاقانه به خانه ویل، خواستگارش می رسد. هنگامی که او برده لزبین وارد اتاق می شود، ویل با زیبایی خود باز می گردد زیرا لباس و شلوارش را از تنش در می آورد و زمانی را برای به دست آوردن منبع خواسته هایش تلف نمی کند. صحرا فقط با زبانش آماده است تا آب بیدمشک شیرینش را بچشد زیرا از او التماس می کند که سفت و داغ بیدمشک او را عمیق و محکم بکوبد تا دانه گرم را روی شکمش بریزد تا از آن لذت ببرد.