توضیحات: موکا مورا و برادر ناتنی اش دیمون دایس به توافق می رسند که هر دو طرف را برای یکدیگر جذاب می دانند. موکا می ترسد احمقانه گرفته شود، اما دیمون فقط می داند که چه می خواهد. وقتی بالاخره راهش را بالا می‌برد، او و موکا خودشان را با انگشتان دیمون می‌بینند که در سوراخ لعنتی حریص لزبین دو خواهر دفن شده‌اند و او او را کتک می‌زند. زمانی که والدینشان آنها را به طبقه پایین صدا می زنند تا چیزی تمیز به آنها نشان دهند، درگیر خودارضایی متقابل خود می شوند. پدر دیمون یاد گرفت که چگونه هیپنوتیزم کند، اما در حالی که سعی داشت ترفند خود را روی مادر موکا نشان دهد، به طور تصادفی هر دوی آنها را هیپنوتیزم کرد. آنها تصمیم می گیرند که داشتن رابطه جنسی در مقابل والدینشان برایشان عجیب باشد، بنابراین موکا به زانو در می آید و شروع به جذب قدرت های بزرگ دیمون می کند. در حال چرخش، شورتش را پایین می کشد تا دیمون بتواند او را به سبک سگی همراهی کند و روی فرش اتاق نشیمن کوبیده شود! این زوج شروع به آشنایی با دیمون می کنند که فرج گرسنه موکا را پر می کند و باسن او را برای شادی هر دو خم می کند.