توضیحات: استاسیا یک سنبل سبز جوان با بدنی فشرده است. مردش در انتظار افروختن آتش احساسات سوزانش، او را میبوسد، نوازش میکند، در حالی که او را از لباسهایش در میآورد، تا اینکه او با شعلههای شور در مقابل پای او زانو زده، با جدیت خروس اسبش را مکید و او را وادار کرد. مصمم است که هر اینچ سنگ را به لز جنیفر پایین فشار دهد. گلوی او قبل از اینکه خروس وحشیاش در باغ پر از لذت پوسیدهاش، در حالی که در شادی آیینی ناله میکند، مشتاقانه شخم بزند، متقابلاً کاسه عسل کچل را لیس میزند. او سوار اسبابکشی بلند خود به دختر گاوچران میشود، با احساسات وحشیانه به قنداق زیبای او برخورد میکند، ناله میکند و در شادی فاحشهای فریاد میکشد، در حالی که موشک گوشتی عظیم خود را به شدت به سوی او شلیک میکند. به سمت سگ حرکت می کند، او بارها از آن بالا می رود تا دیک خر خود را وحشیانه به سمت او هدایت کند، در حالی که او ناله می کند و جیغ می کشد، در جشن های دیک مست از دست رفته است. من او را روی یک صندلی بلند گذاشتم، و او در حالی که پشت سرش ایستاده بود، ناله و فریاد زد.