توضیحات: هنگامی که ویل بی خبر برای تحویل ژاکت به خانه بهترین دوستش آمد، طبق معمول به ناتالی کوچولو سلام کرد. وقتی از حمام بیرون آمد، ناتالی را دانلود پورن لزبین در حال بازی با بیدمشک کوچک کوچکش دید و از او خواست صبر کند تا او برود و از خودش لذت ببرد. ناتالی به سرعت اعلام کرد که اجازه دارد بدون اینکه همسرش در خانه باشد با او بخوابد. بیدرنگ از زیر لباسهای سفیدش بیرون میرفت و شروع به لیسیدن آب بیدمشک شیرینش میکرد، خروسش را در گلوی گرسنهاش فرو میبرد و آنقدر عمیق به بیدمشک داغ کوچکش میکوبید که التماس میکرد هر تقدیر داغی روی صورت شیرینش اسپری شود.