توضیحات: دوست شوهر چاد نمی داند که امروز چه بازی هایی برای او در نظر گرفته است. در حالی که او و لنا درباره اسکیت کردن در زمان های گذشته می خندند، او به او می گوید که او و لز برازرس همسرش چقدر خوشحال هستند، حالا که او مجرد است. چاد در ابتدا گیج می شود که چه نوع مهمانی هایی با زوج های دیگر داشته اند، به زودی مشخص می شود که لنا گلوی خود را با دیک چاد پر می کند. برای او خوش شانس است که لنا هیچ قانونی در مورد خوشایند کردن آلت تناسلی خود با جوانان بزرگ، الاغ و بیدمشک داغش ندارد.