"توضیحات: دختر بچه بلوند تالی لورن در حال صحبت با دوست پسرش است و در حالی که در مورد برخورد جنسی شب قبل خود صحبت می کند، کمی احساس گرما و عصبانیت می کند. او با شنیدن صدای عجیبی که از اتاق برادر خواندهاش، کدی استیل میآید، از خودارضایی دست میکشد. وقتی تالی برای تحقیق میرود، کدی سعی میکند به او بگوید که مشکلی وجود ندارد. تالی می دانم. روکشها را از روی تختش پرت میکنی و میبینی که دیکش در جاروبرقی گیر کرده است! تالی می رود تا مادر خوانده اش، کوری چیس را بگیرد. در نهایت، دو دختر متوجه شدند که کودی قرص های نعوظ پدرش را قرض گرفته است و او به مدت 5 ساعت مانند سنگ سفت بوده است، کوری در ابتدا سعی کرد به کودی بگوید که باید به اورژانس برود. وقتی قبول لز پرستار نمیکند، به او میگویم که باید فوراً تمام شود. دخترها پا به سالن می گذارند تا منتظر بمانند، اما کودی مدت زیادی طول می کشد تا بار خود را به باد دهد. در پایان آنها به اتاق باز می گردند تا ببینند چه چیزی اینقدر طول کشیده است. کوری در نهایت پیشنهاد می کند که از آن زمان;"