یک مرد متاهل برای کیلا قابل مقایسه داستان لزبین جدید نیست
.
یک مرد متاهل برای کیلا قابل مقایسه داستان لزبین جدید نیست
توضیحات: امروز یک پسر به نام مارچلو براوو از وین سوار تاکسی شد. او خواست به مرکز برود، زیرا در آنجا جلسه داشت. در حال رانندگی بودیم که همسرش به او زنگ زد. از همسرش پرسیدم و او به من گفت که با شوهرانشان خوش می گذرانند، اما هرگز از تنهایی لذت نمی برد. ازم پرسید متاهل هستی و گفتم نه، من دختر شیطونی هستم که دوست دارم خوش بگذره! من دیکش را می خواستم، پس ایستادم و با وجود اینکه سعی می کرد به همسرش وفادار باشد، وقتی شروع به دست زدن به دیک او کردم، او همه چیز را فراموش کرد! او سینه های بزرگ من را حس کرد در حالی داستان لزبین جدید که من به او عمل جراحی را انجام دادم، سپس الاغ من روی آلت تناسلی او نشست. من در بیدمشک خیسش احساس خوبی داشتم، او را روی صندلی عقب سوار کردم تا زمانی که او مرا با تقدیرش بپوشاند!